خانه وی‌مد مصاحبه گفتگو با عباس جهرمیان؛ از پرورش نسل جدید تا خلق ارزش‌های نو

گفتگو با عباس جهرمیان؛ از پرورش نسل جدید تا خلق ارزش‌های نو

عباس جهرمیان از فعالیت‌های آکادمی AFB و جایگاه فعلی صنعت مد ایران می‌گوید...

من، پویا مصری، سردبیر ویکندلی، در این مصاحبه اختصاصی از ویژه‌نامه سه سالگی ویکندلی میزبان عباس جهرمیان، بنیان‌گذار و مدیر آکادمی AFB، بودم تا پیرامون فعالیت‌های آموزشی آکادمی و چشم‌اندازهای ایشان از فضای آینده صنعت مد ایران و نقش نسل جدید در شکل دادن آن، گپ و گفتی داشته‌ باشیم. در ادامه این گفتگو با ویکندلی همراه باشید.

جناب جهرمیان از اینکه برای اولین بار در ویکندلی میزبان شما هستیم، بسیار خوشحالیم. امیدواریم که این مصاحبه به خوبی پیش برود و البته صحبت‌های ارزشمند شما، تاثیر خوبی در نگاه علاقه‌مندان و دنبال‌کنندگان داشته باشد. شخص من عباس جهرمیان را با واژه پرسونال استایلینگ به یاد می‌آورم. حرفه‌ای که حوزه تخصصی شما به حساب می‌آید. شکل‌گیری شخصیت یک فرد یا شناخت خود، یک موضوع مهم در جامعه است. اما این موضوع در دنیای مد دقیقا چه نقشی بازی می‌کند؟ 

ممنونم بابت سوال شما. اما قبل از پاسخ به این سوال دوست دارم که برای خلق ویکندلی به شما تبریک بگویم. شاید در خیلی از موقعیت‌ها با محدودیت‌ها و ناملایمتی‌ها روبه‌رو شدید و خیلی از پروژه‌ها را با دست خالی پیش بردید. اما اگر واقع‌بین باشیم، ویکندلی امروز یکی از شرکای کلیدی صنعت ماست و با حفظ رسالت خود به عنوان یک رسانه بی‌طرف، می‌تواند اتفاقات مثبتی را در این فضا رقم بزند.

و اما در مورد سوالی که پرسیدید، در ابتدا باید این را بگویم که عباس جهرمیان اولین کسی نبود که درباره استایلینگ و پرسونال استایلینگ صحبت کرد و اساتیدی هستند که فکر می‌کنم حدود 20 سال سابقه فعالیت در این زمینه را دارند. اما قبول دارم زمانی هم که من صحبت از پرسونال استایلینگ را شروع کردم، بستر برای فعالیت فراهم نبود و محدودیت‌های زیادی وجود داشت و حتی خیلی وقت‌ها هم امکان تبلیغات نداشته‌ایم. خوشبختانه بعد از تلاش‌های زیاد توانستیم سرفصل‌هایی را تدوین کنیم و ارگان‌های مربوطه را قانع کنیم که این مبحث لزوما به معنای شکست خطوط قرمز نیست.

عباس جهرمیان در ادامه صحبت‌های خود، درباره مفهوم و معنی پرسونال استایلینگ گفت:  قطعا اگر با اساتید این حوزه صحبت کنید، تعاریف مختلفی را می‌شنوید که بعضی‌ از آن‌ها صحیح، بعضی‌ها تنها بخش کوچکی از این حوزه را شامل می‌شود و بعضی‌ها هم می‌تواند منسوخ شده و یا اشتباه باشد. قطعا من هم نگاه و دیدگاه خودم را نسبت به این حوزه دارم که باید مورد قضاوت مخاطب قرار بگیرد و آن‌ها در موردش صحبت کنند. اما فکر می‌کنم چیزی که باعث شد عباس جهرمیان را به عنوان یکی از فعالین این حوزه بشناسند و به آن اعتماد کنند، نوع نگاه متفاوت به برخی از مباحث و پایه‌گذاری برخی از موضوعات بود که پیش از آن، صحبتی از آن نمی‌شد. مثل نگاه من به مبحث شخصیت‌شناسی استایل یا برای اولین بار مطرح کردن موضوعاتی مانند تاثیر عمیق تجربیات زیست، تله‌های روانی، قدرت رازوارگی‌ها و بت‌واره‌های پوششی در استایل و شکل‌گیری تصویر بیرونی ما.

اینجا کلیک کنید

در واقع پرسونال استایلینگ چیزی فراتر از لباس‌های انتخابی ماست. پرسونال استایلینگ به معنای خوشتیپ بودن نیست و به مانند پرسونال برند علاوه ‌بر اینکه در نگاه مخاطب جاذبه دارد، باید دافعه هم داشته باشد. اگر کسی استایلی داشته باشد که مورد پسند تمام جامعه قرار بگیرد، به نوعی از یک نقاب در هویت بصری خودش استفاده می‌کند. البته که ما در مورد استثناها و افراد آیکونیک صحبت نمی‌کنیم!

شاید من و شما یک شکل لباس بپوشیم، اما تاثیر آن قطعا متفاوت است و این یعنی استایل یک بخش عینی دارد که لباس‌های ماست و یک بخش دیگر آن از درون ما و متعلق به خود ماست. کت تن شما در تن من معنای دیگری دارد، چرا که جنبه‌های منحصر به فرد شخصیت من و شما با این کت آمیخته می‌شود و خروجی بصری متفاوتی دارد. و این به آن معناست که اگر آیتم‌های لباسی را فاکتور ثابت بین من و شما در نظر بگیریم، جنبه‌های منحصر به فرد ما همان فاکتور خاصی است که نتیجه را برای من و شما تغییر می‌دهد.

افتخار این را داریم که در فضای آکادمی شما با عنوان هنر کسب‌ و کار فشن حضور داریم و اینجا را برای گفتگو با شما انتخاب کردیم. سوال من درباره همین عنوان آکادمی است. چرا کسب‌ و کار فشن را یک هنر تلقی کردید؟

خیلی خوشحالم که در این فضا حضور دارید و برای ما باعث افتخار است. مجموعه ما در سال 1399 و در دوران کرونا تاسیس شد و همین موضوع باعث شد تا ما فعالیت قابل توجهی نداشته‌ باشیم. بعد از کرونا هم با توجه به شرایط اجتماعی وقت، موضوع آموزش هم تحت‌الشعاع قرار گرفت و فعالیت ما هم کمتر بود. در ابتدا ما با دپارتمان استایلینگ کار خود را شروع کردیم و بعد از تمام این اتفاقات تصمیم به ریبرندینگ گرفتیم و به همین واسطه منابع ما بزرگتر شد، تیم ما توسعه پیدا کرد و دپارتمان‌های آموزشی ما از یک به نُه دپارتمان افزایش یافت.

اما چرا هنر کسب و کار مد؟ به این خاطر که ما همیشه معتقد بودیم که فشن صرفا هنر نیست و البته صرفا کسب‌ و کار هم نیست و فاصله این دو دیدگاه باعث شده بود تا تعامل خوبی بین آن‌ها صورت نگیرد. فشن در واقع کسب‌ و کاریست که ظرافت‌های هنرمندانه دارد. به همین دلیل، با ایده از کتاب هنر جنگ، نام هنر کسب‌ و کار مد را انتخاب کردیم.

واکنش به این رویکرد و نگاه گسترده شما به فشن و تدوین این سرفصل‌ها چی بود؟

حقیقتا همیشه واکنش‌های مثبت و منفی برای اقدامات ما وجود دارد. من از کامنت‌ها و توصیه‌ها درس می‌گیرم، ولی همیشه اینکه بازخورد را از زبان چه کسی می‌شنوم برای من مهم است. برای همین واکنش‌ها و بازخوردها لزوما باعث تغییر مسیر ما نمی‌شود. یک جمله‌ای که همیشه درباره آکادمی گفته‌ام این بوده که ما با ترندها متولد نشد‌ه‌ایم و با مرگ ترندها هم از بین نمی‌رویم.

 

کمی بحث را پیرامون آکادمی ادامه می‌دهیم. در لحن و زبان صفحات اجتماعی و وبسایت آکادمی، کلیدواژه‌هایی جلب توجه می‌کنند. مثل پیشوند «پرورش» در عنوان دوره‌ها یا تیتر «پرورش نسل آفرینشگر» یا «سرمایه‌گذاری» در بخش پرداخت هزینه دوره‌ها. هدف از انتخاب این واژه‌ها چیست و چه نگاهی از سمت شما در پشت این انتخاب است؟

من خیلی خوشحالم که واژه‌ها درک و دیده شده‌اند. ما برای توسعه این کسب‌ و کار چشم‌انداز و برنامه‌های 10 الی 15 ساله تدوین کرده‌ایم. خیلی‌ها می‌گفتند اینکه به یکباره یک دپارتمان به نُه یا 10 دپارتمان افزایش پیدا کند، ممکن است دچار مشکلاتی شویم. اما به دلیل داشتن برنامه بلندمدت 10 الی 15 ساله این موضع برای خود ما امری شدنی بود، چون به دنبال این نبودیم که در طی یک یا دو سال نتیجه حاصل شود.

اما چرا به یک سری از واژه‌ها تاکید داریم؟ چون ما تلاش کردیم به آکادمی به شکل یک آموزشگاه، که صرفا دوره‌هایی را ارائه دهد، نگاه نکنیم. برای همین از روزهای ابتدایی فعالیت حدود 120 صفحه سند استراتژیک مارکتینگ و حدود 130 صفحه سند هویت برند تدوین کردیم که هر دوی این‌ها در بازه‌های زمانی معین در حال به روز رسانی هستند و در آن‌ها ارزش‌های پیشنهادی را با توجه به منابع خودمان و نیاز صنعت بیان کردیم که امروز شما برخی از آن‌ها را در کلام، هویت و فعالیت‌های ما تجربه می‌کنید. در واقع امیدوارم که تجربه کنید!

صنعت ما نوپاست و یکی از اهداف ما پرورش و ترسیم نقشه راه موقعیت‌های شغلی متنوع بوده است. اما این هدف فقط به دست ما انجام نخواهد شد، مگر آنکه بخش‌های مختلف و فعالان این صنعت به مانند یک پازل در کنار هم قرار بگیرند.

این صحبت‌ها مقدمه‌ای بود تا به واژه پرورش برسیم. واژه‌ای که باور و نگاه عمیقی به آن داریم. چرا پرورش نسل آفرینشگر؟ بدون تعارف، صنعت ما مصرفی و پیرو است و هیچ جریان‌سازی جذابی در آن دیده نمی‌شود. دقیقا همان چیزی هم که شما به عنوان یک رسانه به آن نیاز دارید. به همین دلیل این باور را داریم که ما نه، اما نسل‌های بعدی کسانی هستند که با روحیه آفرینشگری می‌توانند این صنعت را بازتعریف کنند. نسل بعدی برای تحقق این تغییر نیاز به نگاهی واگرا دارد.

درباره واژه سرمایه‌گذاری هم به ما بگویید؟

شخص عباس جهرمیان دو برابر آموزشی که ارائه می‌دهد، در دوره‌های آموزشی شرکت می‌کند. من معتقدم هر دوره آموزشی اگر درست و هدفمند انتخاب شود باید تاثیر مثبتی بر وضعیت، درآمد و کیفیت فعالیت فرد داشته باشد، گاه در کوتاه‌مدت و گاه در بلندمدت. برای همین باید با دید سرمایه‌گذاری در یک دوره آموزشی شرکت کرد یا بهتر بگویم، یک دوره آموزشی باید به گونه‌ای طراحی شود که بتوان آن را سرمایه‌گذاری به حساب آورد. به همین جهت تلاش می‌کنیم با مصاحبه ورودی برای اکثر دوره‌ها تناسب دوره با فرد را بسنجیم و هدفمند بودن سرمایه‌گذاری را محقق کنیم.

برویم سراغ مد و پوشاک ایران. در ابتدا دوست داریم به عنوان شخصی که هم در حوزه آموزش و هم در همکاری با برندهای بزرگ فعالیت می‌کنید، نگاه شخصی شما را نسبت به این صنعت بدانیم. و موضوع بعدی اینکه به نظر شما مد ایران در حال حاضر در کدام نقطه ایستاده و چقدر با صنعت مد در دنیا فاصله دارد؟

بهتر است از این سوال شروع کنیم که آیا ما هم‌تراز با مد دنیا هستیم یا خیر؟ شاید خیلی‌ها یک «نه» قاطعانه در جواب این سوال داشته‌ باشند. اما من می‌خواهم از زاویه دیگری به این موضوع نگاه کنم. ما به لحاظ زیرساخت، حمایت دستگاه‌ها، دانش، نگرش و تجربه‌ای که در این صنعت وجود دارد، فاصله زیادی با دنیا داریم؛ اما به لحاظ معنا، عقبه تاریخی، هنری و فرهنگی، به شکل بالقوه توانایی رقابت با صنعت جهانی را داریم. اگرچه هیچگاه این منابع و پتانسیل‌ها بالفعل نشده‌اند. پس اگر می‌گوییم شباهتی به صنعت مد دنیا نداریم، نباید این برداشت وجود داشته باشد که توانایی آن را هم نداریم.

ما بیش از آنکه صنعت مد و پوشاک باشیم، تنها صنعت پوشاک هستیم. اما صنعت پوشاکی که تلاش می‌کند تا پوست بیندازد و از این دوران گذر کند. کار سخت و زمانبری است و همانطور که گفتم نسل‌های بعد اگر بخواهند می‌توانند این اتفاق را رقم بزنند.

فکر می‌کنید در شرایط کنونی و با امکانات موجود در کشور، چه چیزی می‌تواند ما را به استاندادهای دنیا نزدیک‌تر کند؟ دوره‌های آموزشی؟ تجربه‌های کاری؟ همکاری برندها با هم؟ نظر شما چیست؟

این موضوع به یک اتفاق خلاصه نمی‌شود و تنها به یک راه‌حل نمی‌توانیم تکیه کنیم. همه چرخ‌دنده‌ها در کنار هم باید کار کنند. اینکه آموزش به تنهایی با استانداردهای جهانی جلو برود جواب نمی‌دهد و این چیز خوبی نیست که آموزش و دانش تولید شده از صنعت جلوتر باشد؛ این به فضای آموزش هم آسیب وارد می‌کند و باعث می‌شود تصویر بیرونی آن غیرکاربردی و رویاپردازانه باشد. از طرفی اگر نیازهای صنعت جلوتر باشد، نیروی متخصص آموزش دیده، نمی‌تواند به آن برسد. پس لازم است همه این‌ها با هم حرکت کنند.

به نظر من یکی از چیزهایی که باعث می‌شود ما به صنعت جهانی نزدیکتر شویم، شکل‌گیری زنجیره تامین مناسب است. از متریال و مواد خام، فرایندها و استانداردهای تولید، منابع انسانی متخصص گرفته تا تفکر و نگرشی که پشت انجام کارها وجود دارد. آموزشگاه‌ها و فرایند پرورش متخصصین هم جزئی از این زنجیره هستند؛ چرا که زنجیره تامین به ما کمک می‌کند تا بتوانیم ارزش‌های پیشنهادی خود را به درستی و در طولانی مدت به دست مخاطب برسانیم. گفتنی است که با تغییر خواست و نگرش می‌توان حدود 50 درصد از زنجیره تامین فعلی را بهبود بخشید و پتانسیل‌های بالقوه آن را بالفعل کرد.

عباس جهرمیان در ادامه پاسخ به این سوال گفت:  موضوع بعد رهبری و طرز فکریست که در برندها جریان دارد. ما هنوز برندهایی را داریم که وقتی از فروش سازمانی خود سود زیادی می‌برند، دیگر ایجاد یک ارزش یا جاری کردن یک قصه و معنا برای آن‌ها اهمیتی ندارد. بخش زیادی از مد و پوشاک ما برندهای صنعتی هستند. یعنی برندهایی که با سرمایه‌گذاری وارد این بازار شدند و بزرگترین دغدغه آن‌ها سودآوریست و کمتر می‌شود دغدغه خلق ارزشی خاص یا جریانی ویژه را در بین آنها دید. البته که 80 درصد صنعت جهانی پوشاک هم در همین مسیر است و آنچه که ما به عنوان فشن مطالعه می‌کنیم و در رویای آن هستیم، درصد کمی از صنعت است. اما با سروصدا و جذابیت بالا که نمی‌شود انتظار داشت در شرایط سخت اقتصادی برندها به سمت همچین مسیری بروند. اما می‌شود امیدوار بود که در آینده برندهایی قصه‌پرداز و جریان‌پذیر داشته باشیم.

اما از نگاه آموزش. ما نیاز داریم تا رویکردهای آموزشی را تغییر دهیم. در این سال‌ها مسیرهای اشتباهی به علاقه‌مندان یادگیری مد داده شده‌ است. برای مثال، ما سال‌ها گوچی را به یک هنرجو علاقه‌مند نشان دادیم، در حالی که آن شخص در ایران برای انتخاب شغل، برندهای در حال توسعه را در گزینه‌های خود دارد. ما فرد را با رویای فعالیت در گوچی نام‌ها پرورش دادیم، در صورتی که زمین بازی او ایران است.

از یک نگاه دیگر، ما صرفا تلاش کردیم طراح لباس پرورش بدیم. اما دیزاین فقط یکی از دپارتمان‌های این صنعت است. دپارتمان محصول، زنجیره‌ تامین، مارکتینگ، برندینگ و … هیچکدام از این‌ها به اندازه کافی دیده نشده است. آیا برندهای بزرگ ما فقط به طراح لباس نیاز دارند؟ طبیعتا خیر.

به نظر من وقتی دانش در یک صنعت توسعه پیدا کند و نیروی متخصص در بخش‌های مختلف وجود داشته‌ باشد، اتفاق‌های بزرگی می‌افتد. امروز خیلی از برندهای ما می‌دانند که چگونه قدم در راه پیشرفت بگذارند، اما منابع انسانی مورد نظر خود را ندارند.

موضوع مهم بعدی این است که متاسفانه صنعت مد در ایران از حمایت‌های دولتی برخوردار نیست و نباید این محدودیت‌ها را نادیده بگیریم.

پرورش یک نسل نو یا تقویت زیرساخت و نسل حاضر. تاثیر کدام یک از این‌ها در روند پیشرفت بیشتر است؟

قطعا نسلی که سبب تغییر اساسی در این صنعت می‌شود، نسل بعدی است. این نسل حتی نسل Z هم نیست و باید نگاه ما به نسل آلفا و حتی بعد از آن باشد. و ما تنها می‌توانیم مهیاکننده بستر برای پرورش و رشد این نسل در صنعت باشیم. در واقع ما بازی‌ساز این بازی هستیم و گل را نسل بعدی خواهد زد. اما این به معنی غافل شدن از بهبود و ارتقا نسل و متخصصین فعلی نیست. زیرا متخصصین فعلی، پرورش‌دهنده نسل بعدی خواهند بود. پس پرورش و ارتقا فعالین فعلی، خود بخش مهمی از آماده‌سازی نسل بعدی برای این صنعت است. خلاصه بگویم، پرورش نسل آینده بدون پرداختن به نسل فعلی اصلا امکان‌پذیر نخواهد بود!

جناب جهرمیان می‌رسیم به سوالی که شاید خیلی‌ها به دنبال شنیدن جواب آن از زبان افراد متخصص در این صنعت هستند. اگر یک فرد نوجوان، علاقه‌مند به قرار گرفتن در مسیر مد و فشن باشد، باید از کجا شروع کند؟ 

این سوالیست که همیشه منتظرم کسی از من بپرسد. ما همیشه در مسیر یادگیری این سوال را از خودمان می‌پرسیدیم که اگر در حال یادگیری چیزی هستیم، دقیقا کجا و به چه شکلی به کار ما می‌آید؟ و چه چیزی در انتظار ما است؟ در حال حاضر در دانشگاه‌‌ها هم همین جنس از آموزش وجود دارد. هیچکس نسبت به مقصد آگاهی دقیق ندارد و فرصت‌های پیش رو را نمی‌شناسد.

به نظر من یک نوجوان قبل از اینکه وارد مسیر یادگیری شود، نیاز دارد که مشاهده کند. کارخانه‌ها، کارگاه‌ها، برندها و کسب‌ و کارهای متنوع را زیر نظر بگیرد. پس همه چیز از مشاهده شروع می‌شود. مسئله بعدی این است که ما به عنوان یک راهنما فقط حق داریم در مورد رفتار و شخصیت پدیده‌ها با بچه‌ها صحبت کنیم، اینکه آن‌ها با یک پدیده چه می‌کنند به خودشان بستگی دارد.

من معتقدم که فشن مانند یک ابزار است که اگر در دست عباس جهرمیان باشد به یک شکل و اگر در دست پویا مصری یا هر کس دیگری باشد به شکلی دیگر استفاده می‌شود. برای مثال، ما دیگر نمی‌توانیم پارچه‌ها را به دست فردی بدهیم و از او بخواهیم با آن صرفا خیاطی کند. بلکه با گفتن ویژگی‌ها، خاصیت‌ها و عملکرد پارچه‌ها، تصمیم‌گیری را به خود فرد می‌سپاریم که چه کاری با آن انجام دهد.

در پایان تریبون ویکندلی در اختیار شماست.

در پایان، دوست دارم نکته‌ای درباره خودم بگویم. عباس جهرمیان هیچ‌گاه خودش را آرتیست این حوزه نمی‌دانسته و نمی‌خواهد هم بداند. من با یک عقبه و تجربه وارد این صنعت شدم و اگر از من بپرسند در کجای این صنعت ایستاده‌ای، خودم را به عنوان یک پرورش‌دهنده و بوجودآورنده یک نگرش معرفی می‌کنم. هیچگاه کسب‌ و کار من از شخصیت من جلوتر نبوده و بالعکس.

اگر علاقه‌مند به فعالیت در حوزه مد و فشن هستید، فراموش نکنید که دانش و مهارت بسیار حایز اهمیت است اما اگر نگرش و شخصیتی نباشد تا دانش و مهارت را مدیریت کند، پتانسیل شما هیچگاه نتیجه‌بخش نخواهد شد. در پایان، سقف دستاوردهای ما هیچوقت از سقف شخصیت ما بالاتر نمی‌رود.

 

اشتراک گذاری :

مقالات مرتبط